هر فردی که از آسیب عاطفی یا PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) رنج میبرد، ممکن است برای ماهها، سالها یا حتی تا پایان عمر خود زخمهای عاطفی را نشان دهد.
آنها اغلب ترس و استرس شدیدی را نسبت به موقعیتها و رویدادها نشان میدهند. به طوری که بسیاری از مردم تعجب میکنند، "آیا واقعا ضربه روحی میتواند باعث آسیب مغزی شود؟"
مطالعات نشان دادهاند که PTSD در واقع به طرق مختلف بر عملکرد مغز تأثیر میگذارد. اثرات تروما سه ناحیه از مغز را بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد که شامل آمیگدال، هیپوکامپ و قشر پیش پیشانی مغز است. همه این مناطق در تنظیم احساسات و پاسخ به ترس نقش دارند.
پس از ضربه عاطفی، این نواحی ممکن است متفاوت از قبل عمل کنند.
هنگامی که ضربهای مانند ضربه عاطفی وارد میشود، تغییرات کلیدی پایدار در مغز ایجاد میکند. تروماتیک معمولاً به علت استرس با افزایش سطح کورتیزول و نوراپینفرین همراه است. تروماهایی مانند ترومای جسمی و عاطفی اغلب منجر به PTSD میشود که به طور متوسط تقریباً 8٪ از مردم را تحت تأثیر قرار میدهد. PTSD معمولاً میتواند یک مشکل مادام العمر برای اکثر افراد باشد و منجر به آسیب شدید مغزی شود.
طبق مطالعات اخیر، ترومای عاطفی باعث آسیب مغزی و فیزیکی میشود. نوروپاتولوژیستها اثرات همپوشانی ضربههای فیزیکی و عاطفی را بر مغز مشاهده کردهاند. با چنین همپوشانی میتوان مشاهده کرد که هر دوی این تروماها تأثیر مخربی بر آمیگدال، هیپوکامپ و قشر پیش پیشانی مغز دارند. به این معنی که ترومای عاطفی یا PTSD در واقع منجر به آسیب مغزی میشود.
مقاله پیشنهادی سلامت عاطفی چیست؟
آمیگدال بخشی از بافت عصبی در مغز است که مسئول احساسات، غرایز بقا و حافظه است. نقش اصلی آمیگدال تشخیص ترس است. برای تعیین تهدیدات، اطلاعات پیرامون ما را شناسایی و جمع آوری میکند. با استفاده از حواس ما، مانند بینایی و صدا، آمیگدال در صورت احساس تهدید با احساس ترس پاسخ میدهد. همه اینها ناخودآگاه و در اعماق مغز ما اتفاق میافتد.
آمیگدال هنگامی که تحت تأثیر PTSD قرار میگیرد، بیش فعال میشود. کسانی که از آسیب عاطفی بر مغز رنج میبرند، اغلب نسبت به دیگران ترس بیشتری از عوامل استرس زای آسیب زا نشان میدهند. اگر به نحوی با رویداد آسیبزائی که شخص از آن رنج میبرد مرتبط باشد، اغلب، محرکها میتوانند باعث فعالیت بیش از حد آمیگدال در مغز شوند.
تروما ممکن است منجر به استرس مزمن، افزایش ترس و افزایش تحریک آمیگدال شود. این همچنین ممکن است آرام شدن یا حتی خوابیدن را برای کسانی که از آسیب مغزیرنج میبرند دشوارتر کند.
هیپوکامپ بخشی از سیستم لیمبیک در مغز است. بیشتر مسئول ذخیره و بازیابی خاطرات است و در عین حال بین تجربیات گذشته و حال تمایز قائل است. هیپوکامپ ممکن است از نظر فیزیکی تحت تأثیر قرار گیرد. مطالعات نشان داده است که در افراد مبتلا بهPTSD، حجم هیپوکامپ آنها ممکن است کمتر از سایرین باشد.
عمدتاً هیپوکامپ بر توانایی یادآوری برخی از خاطرات برای افراد دارای تروما تأثیر میگذارد. خاطرات دیگر ممکن است بسیار زنده و دائماً در ذهن باشد. محیطهایی که حتی به روشهای کوچک به افراد، آسیبهای روحی خود را یادآوری میکنند، میتوانند باعث ترس، استرس و وحشت شوند. این به این دلیل است که قربانی نمیتواند آسیب گذشته خود را از وضعیت فعلی متمایز کند. پاسخ دعوا یا گریز به دلیل درک مغز از یک تهدید فعال میشود.
قشر پیش پیشانی شکمی بخشی از مغز است که احساسات را تنظیم میکند. این مرکز تنظیم کننده احساسات، اغلب پس از ضربه تحت تأثیر قرار میگیرد و در برابر سایر قسمتهای مغز آسیب پذیر میشود. به طور معمول، آمیگدال یک احساس منفی مانند ترس را احساس میکند و قشر جلوی مغز به طور منطقی به این احساس واکنش نشان میدهد. با این حال، پس از ضربه، این عقلانیت ممکن است نادیده گرفته شود و قشر جلوی مغز شما برای تنظیم ترس و سایر احساسات مشکل داشته باشد. بنابراین، این سه بخش از مغز - آمیگدال، هیپوکامپ و قشر جلوی مغز - بیشترین آسیبدیدگی را از تروما دارند.
آنها میتوانند یک فرد آسیب دیده از تروما را دائماً ترسو کنند، به خصوص زمانی که توسط رویدادها و موقعیتهایی تحریک میشوند که آنها را به یاد ترومای گذشته خود میاندازد. غلبه بر آسیبهای عاطفی یک فرآیند طولانی است. اگر از عوارض پس از ضربه روحی یا PTSD رنج میبرید، بدانید که بهبودی پس از ضربه شما امکان پذیر است.
دانشمندان هنگام ارزیابی آسیب ناشی از آسیبهای عاطفی یا PTSD دریافتند که مغز قادر به درمان خود نیست. در حالی که مغز قادر به بازیابی کامل خود نیست، روانشناسان قادر به ارائه درمانهایی برای کمک به جلوگیری از آسیب بیشتر و تشویق ترمیم ترومای عاطفی هستند. با راه حلهایی که روانشناسان میتوانند ارائه دهند، بیماران میتوانند علت تروما/محرکهای خود را شناسایی کنند و در نهایت بتوانند بر آن غلبه کنند.
عملکرد آمیگدال، هیپوکامپ و قشر جلوی مغز که تحت تأثیر تروما قرار میگیرند نیز میتواند معکوس شوند. مغز همیشه در حال تغییر بوده و بهبودی امکان پذیر است. غلبه بر آسیبهای عاطفی نیازمند تلاش است، اما راههای متعددی وجود دارد که میتوانید طی کنید.
یکی از راههای غلبه بر آسیب عاطفی یا PTSD استفاده از انواع مختلف دارو است. اغلب، پزشکان داروهایی را تجویز میکنند که بر انتقال دهندههای عصبی، سروتونین یا نوراپینفرین تأثیر میگذارد. این برای کمک به تعادل مواد شیمیایی است که به طور طبیعی در مغز وجود دارند.
برخی از گزینههای مختلف دارویی که معمولاً برای افراد دارای تروما توصیه میشود عبارتند از: داروهای ضد افسردگی، مهارکنندههای مونوآمین اکسیداز، داروهای ضد روان پریشی، بتا بلوکرها یا بنزودیازپینها. بسته به ترومای شما، پزشک شما استفاده از دارو را توصیه و برای شما تجویز میکند که معتقد است برای شما بهترین خواهد بود.
یکی دیگر از درمانهای رایج برای کمک به افرادی که در حال بهبودی از آسیبهای عاطفی هستند، تغییر روند فکری فرد است. این روند ممکن است شامل صحبت کردن، ورزش یا انواع دیگر درمان باشد.
در کلینیک تخصصی روانشناسی مستانه، مشاوران ما سعی میکنند تا به قربانیان تروما کمک کنند تا بتوانند بر PTSD خود غلبه کنند. درمانگران و پزشکان ما در زمینه PTSD و ترومای عاطفی مجرب هستند.
ما با رونکاوی و ترکیب آن با مشاوره به بیماران کمک میکنیم تا ریشه تروما و محرکهایی را که ترس و آشفتگی را آشکار میکنند شناسایی کنند.
هنگامی که این محرک ها شناسایی شدند، درمانگر و مراجع با یکدیگر همکاری میکنند تا این احساسات را با احساسات منطقیتر و خنثیتر جایگزین کنند و بر آسیبهای عاطفی غلبه کنند.